اسرار پشت پرده ى اقدامات تحريک آميز پاپ عليه اسلام
نوشته شده توسط : عبدالله

 اسرار پشت پرده ى اقدامات تحريک آميز پاپ عليه اسلام

 

در يک اقدام تحريک آميز جديدى عليه اسلام، بندیکت شانزدهم پاپ رم، طي مراسم عشاء رباني عيد پاک سال ۲۰۰۸، در جلو همه جهانيان، اقدام به تعميد يک مصري مهاجر بنام مجدي علّام نمود. حقيقتا توصيف اين اقدام به “تحريک آميز” از خودم نيست، بلکه از مجله امريکايي نيوزويک است كه در تاريخ ۸/۴/۲۰۰۸ با تيتر “مسيحيان جنجالي وميانه روي اسلامي” آنرا تحريک آميز خواند، همچنين مجله واشنگتن پست در شماره آوريل ۲۰۰۸ يادآور شد که اين اقدام موجب تشديد تنش بين واتيکان و جهان اسلام خواهد شد.

 

 اوسرواتوري رومانو”OSSERVATORE ROMANO” مجله رسمي واتيكان در توضيح اين ماجرا گفت:” تعميد مجدي علام آزادي ديني را بصورتي آرام وآشکار تشديد نمود” سپس خاطرنشان نمودند که بندیکت نمي دانسته که اين اقدام موجب خشم مسلمانان مي شود، درست مانند دوسال پيش که پاپ در آلمان سخنراني تحريک آميزي را بر عليه مسلمانان ايراد نمود، وگفت که نمي دانسته که رسانه ها، آن رويداد را به تصوير مى کشند.(مثل اينکه با دوربين مخفي از او فيلم گرفته اند(!


البته اين اولين اهانت بندیکت نيست، سخنراني تحريک آميز دو سال پيشش -سال ۲۰۰۶- بر عليه اسلام را همه بياد دارند، که اسلام را به خشونت و بي منطقي متهم کرد!! پس از آن در آغاز سال ۲۰۰۷ در جلسه وزيران واتيکان، از مسلمانان خواست تا مانند مسيحيان، اسلام را با وارد کردن فلسفه يوناني، تغيير دهند.


پيشينه بندیکت قبل از رسيدن به مقام پاپي


پاپ که نام اصلي اش “جوزف راتزينگر” است، از پدري که در پليس “باواريا” بعنوان افسر، خدمت مي کرد، واز مادري بنام “ماريا” که پيشخدمت يک مشروب‌ فروشي بود، در آلمان متولد شد. وي بعنوان استاد الهيات در چند دانشگاه آلماني تدريس کرد، که به نظرات تندروانه اش شهرت پيدا نمود، تا آنجا که دانشجويانش به او لقب ” کاردينال زره پوش” دادند. سپس در سلسله مراتب کهنوت تا آنجا پيش رفت، که يکي از نزديکان پاپ سابق گرديد. در سال ۱۹۸۱م بعنوان رئيس کميته ي”عقيده أديان” انتخاب شد(نام معاصر با نام بدآوازه دادگاههاي تفتيش عقايد در قرون وسطي)، وبدين ترتيب لقب “بازرس بزرگ (1) را احراز نمود، واو بود که پاپ سابق را براي سرکوب جنبش ” لاهوت آزاديبخش” در آمريکاي جنوبي (که جنبشي طرفدار فقرا بود) تحريک نمود. (2)


موضعگيريهاي پاپ در مقابل اسلام


واقعيت اين است که موضعکيريهاي منفي بندیکت در قبال اسلام با نشستن او بر کرسي پاپي در رم شروع نشد، چرا که او در پشت موضعگيريهاي منفي پاپ سابق؛ ژان پل دوم عليه اسلام نيز قرار دارد، بخصوص تبرئه يهود از خون مسيح عليه السلام (در مجمع واتيکاني ۱۹۶۵م- مترجم)


همچنين اظهاراتي مانند:”ترکيه بر اسلام استوار شده است، و همچنان به آن پايبند است”- لذا بندیکت با انضمام ترکيه به اتحاديه اروپا مخالف است- يا:”اروپا يک قاره فرهنگي است، و نه قاره جغرافي” يا: “همزمان با غفلت اروپا از ريشه هاي مسيحي اش، بيداري اسلامي در حال رشد است” که با اين اظهارات قصد دارد اروپا را از اسلام بترساند.


اين نوع موضعگيريها نه فقط شامل اسلام، بلکه شامل هر گرايش غير کاتوليکي مي شود، ولو اينکه مسيحي باشد. مثلا در باره فرقه هاي ديگر مسيحيت مي گويد:”بنظر من آنها در مقايسه با کساني که همه راههاي نجات در کليسا را در اختيار دارند، موضع ضعيف و خطرناکي دارند… کليساي آنها به معناي کلمه، کليسا نيست”.تا آنجا که او کاتوليکها را به دو گروه تقسيم نمود: مؤمنين واقعي، وکاتوليکهايي که فقط به برخي از عناصر ايمان پايبندند.


چرا إهانت؟


همانطور که گفتيم، این اولين بار نيست، که بندیکت اهانت می کند، و آخرين بار هم نخواهد بود، بلکه قبلا هم اهانتهاي متعددي اتفاق افتاده است، مانند: انتشار کاريکاتورهاي توهين آميز دانمارکي، نمايش فيلم فتنه توسط نماينده پارلمان هلند… ولي چرا توهين؟ وچرا اين اهانتها با هم همزمان شده است؟ آيا با هم هماهنگي کرده اند؟

جواب اين سؤال را مي توانيم از اينجا پيدا کنيم:


۱-”جيمز پتراس” استاد جامعه شناس امريکايي در کتاب ارزشمند” سلطه اسرائيل بر ايالات متحده” مي گويد:”بي ارزش نمودن مقدسات، مقدمه ي تلاشهايي است که در صدد است تا مجموعه نويني از باورها را با هدف استثمار و استعمار بيشتر، بر جامعه تحميل کند(3)  بعبارت ديگر دشمنان در غرب مي خواهند با توهين به مقدسات، ما را محاصره نمايند، تا به اين توهينها خوبگيريم، وآنها از اين طريق، بوسيله مزدوران خود در ميان ما بتوانند، انديشه وفرهنگ غربي را  جايگزين فرهنگ ما نمايند. مانند قبول همجنس بازي، وروابط جنسي خارج از چارچوب ازدواج، بطوري که يک چهارم نوجوانان ما مبتلا به بيماريهاي مسري گردند،(4) ويا شبکه هايي از روسپيان ۱۳ ساله داشته باشيم (5)  يا آنطور که از جامعه امريکا ميخوانيم، مردي را ببينيم که بچه در شکم دارد.بعلاوه با اين کار مي توانند فرهنگ جهاد و شهادت طلبي را در ميان ما سرکوب کنند، وغرب بدون کوچکترين مقاومتي بر ما چيره شود.


گراهام فولر(6) در مقاله اي بعنوان:”جهاني بدون اسلام” در مجله” Foreign Policy ” ميگويد:”در جهاني بدون اسلام، براي امپرياليست غرب آسانتر خواهد بود تا خاورميانه وآسيا را تقسيم نمايد، با آنها بجنگد، وبر آنها تسلط يابد”.


رد تعميد مجدي علام


واقعيت اين است که اين رد چند بُعد دارد:


نخست: جنجال و هياهوي تبليغاتي


اگر مجدي علام واقعا از روي قناعت قلبي مسيحي شده است، چرا بنديکت بدور از جنجال و هياهو تعميد او را در کليسا انجام نداد؟ چرا پاپ رم شخصاً اين کار را کرد؟ اسقف پل هيندر(يکي از کساني که در اين مراسم حاضر بود) گفت:” مسيحيان محلي در هنگام مراسم عشاء رباني عيد پاک، پاپ را به کناري کشيدند، واز او پرسيدند، که چرا لازم است تعميد به اين شکل غير معمول انجام گيرد؟اگر منظور تحريک وثبت امتياز نبود، پس اين جنجال وهياهو براي چه بود؟ جالب است که واتيکان پس از اين نمايش(show) ، به از سرگيري گفتگو فرا خواند.


دوم: تاريخ مجدي علام


مادر مجدي علام در قاهره در خانه يکي از ايتالياييها کار مي کرد، آنها از فرزند او “مجدي” مواظبت کردند، ودر “روض الفرج” وارد آموزشکده متوسطه ايتالياييها شد. پيش از اين و در سال ۱۹۶۷م، زمانيکه مجدی تنها ۱۵ سال داشت، با يک دختر جوان اسرائيلي آشنا گرديد، (17) وبدين خاطر به جاسوسي بنفع اسرائيل متهم شد. در سن ۲۰ سالگي به ايتاليا رفت، و در يک روزنامه ي ايتاليايي شروع به نوشتن نمود، و از آن طريق به اسلام حمله کرد، وتا آنجا پيش رفت که سمت معاون سردبير روزنامه ي” كوريري ديلا سيرا” نائل گشت.با يک خانم ايتاليايي ازدواج کرد، واز او صاحب ۳فرزند شد، که همه آنها کاتوليک هستند. سپس شروع به ستايش از دولت اسرائيل کرد، وعزم خود را جزم نمود تا کتابي را بنام “زنده باد اسرائيل” Viva Israel تأليف نمايد (هنوز منتشر نشده است) در سال ۲۰۰۶م مجدي علام مبلغ يک مليون دلار(8) بعنوان جايزه “دان ديويد” از اسرائيل دريافت نمود. اين است مجدي علام جاسوس فرصت طلب، نيمچه باسواد، بي اصل ونسب.


سوم: مسلمانان مرتد در غرب غالبا نخاله ها هستند


همانطور که ديديم، شخصيت اين روزنامه نگاري که او را مشهورترين روزنامه نگار توصيف نمودند، شخصيتي است مجهول، کم سواد، وفرصت طلب.

کساني هم که پيرو خط او بوده اند، نيز چنينند، مثلا:

* کارلوس منعم : رئيس جمهور پيشين آرژانتين، اسلام را رها کرد، وکاتوليک شد، زيرا که بر اساس قانون اساسي آرژانتين، رئيس جمهور بايد کاتوليک باشد.


*
أيان هرسي: نماينده زن ملحد پارلمان هلند، يك پناهنده سوماليايى بود که بدنبال جا و  لقمه ناني مي گشت.
*
وفاء سلطان: زني که به فحاشي عليه اسلام شهرت دارد ، از کشورش سوريه خارج شد، وکسي را نيافت تا غذاي او و دخترانش را تأمين کند مگر در غرب.


*
نوني درويش: “حرکت ژولاي”  در مصر ثروت او وخانواده اش را مصادره کرد، لذا به غرب رفت، واز هر چيز شرقي کينه بدل گرفت.


*
محمد حجازي: شهروند مصري که بخاطر اثبات رسمي ميسحيتش ، جنجال زيادي را براه انداخت، کسي بود که سر اطرافيان خود را شيره مي ماليد، تا اجاره خانه اش را برايش پرداخت کنند، تا اينکه جهتي را پيدا کرد که اجاره اش را پرداخت نمايد.


اينها نمونه اي از کساني هستند که مرتد مي شوند، از جاهلان گرفته تا فرصت طلبان، تا بي بندوباران. وفراموش نکنيم که ۱۰۳ کودک چادي مسلمان توسط سازمان خيريه فرانسوي “أرش دو زوي” ربوده شدند، تا مسيحي شوند، و يا بصورت برده بفروش برسند(9) ، درست مانند کودکان بوسني بعد از جنگ.


*
البته نبايد از مسلماناني که در افريقا و آسيا بخاطر فقر و تنگدستي ميسحي شده اند، غافل شويم، بويژه اينکه بوش کوچک بشدت با سازمانهاي خيريه اسلامي در اين دوقاره مبارزه مي کرد، تا سازمانهاي خيريه تبشيري(مسيحي) را جايگزين آنها نمايد. واتفاقي که براي مؤسسه خيريه حرمين افتاد، مصداق همين است. اين در حالي است که بر اساس گزارش پايگاه اينترنتي وزارت خارجه امريکا، همزمان سعي مي شود تا نقش انجمنهاي خيريه ديني مسيحي، در مبارزه با ايدز در افريقا(10) ، بزرگ جلوه داده شود.


چهارم: کساني که در غرب مسلمان مي شوند، غالبا نخبه ها هستند


پيش از اينکه در باره نوع افرادي که در غرب مسلمان مي شوند، صحبت کنيم، خالي از لطف نيست که در باره سرعت انتشار اسلام سخن بگوييم:


*
كوندوليزا رايس ( که نمي توان او را اسلامدوست توصيف کرد) در اواخر سال ۲۰۰۷م اعلام نمود، که سرعت انتشار اسلام در امريکا، از همه اديان بيشتر است، واين همان چيزي است که بيل کلينتون در اواخر دوران رياست جمهوريش اظهار داشته بود.


*
کانال مشهور “NBC” در سال ۲۰۰۷م فيلم مستندي را به نمايش گذاشت بعنوان:” ساليانه بيست هزار امريکايي مسلمان مي شوند .(11)


*
تلوبزيون هلند در سال ۲۰۰۷م فيلم مستندي را به نمايش گذاشت بعنوان:”سرعت انتشار اسلام در بين جوانان آلماني، از همه اديان بيشتر است.(12)


*
مقاله اي به عنوان”چشم انداز اکثريت مسلمان در روسيه” از “دانيل پايپس” روزنامه نگار امريکايي بر روي انترنت(13)


*
مقاله اي به عنوان”رشد اسلام در روسيه” در سال ۲۰۰۵م در روزنامه نيويورک تايمز(14)


*
در تابستان سال ۲۰۰۷م کانال تلويزيوني مشهور امريکايي”فوکس”"FOX” که کانالي ضد اسلامي است، فيلم مستندي را به نمايش گذاشت بعنوان:”جوانان مسيحي امريکا مسلمان مي شوند” Americans Youth Christian Turning To ISLAM


اما نوع کساني که مسلمان مي شوند:


براي نمونه اشاره مي کنيم به کساني مثل:” كيث إليسون” عضو گنگره امريکا، ” مراد هوفمان ” سفير سابق آلمان در مراکش، “يوسف إستس ” مبلغ مسيحي امريکايي سابق، ” عمر بونگو ”


:: بازدید از این مطلب : 576

|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : شنبه 28 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: